ملکوتیان

... مرغ باغ ملکوتم

ملکوتیان

... مرغ باغ ملکوتم

ملکوتیان

یَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَیْدِیهِمْ...
اگر بگیری دست هایم را،
همه چیز،
از دست هایت شروع می شود...
حتی عشق!

+ دست خدا بالاتر از همه ی دست هاست فتح/ 10

طبقه بندی موضوعی

" آیت الله بهجت(ره)" در یکی از توصیه های خود فرمودند:


« به فکر خود باشیم، خود را اصلاح کنیم. اگر به خود نرسیدیم و خود را اصلاح نکردیم، نمی ‏توانیم دیگران را اصلاح کنیم.ما باید اهل محاسبه باشیم، هر چند اهل توبه نباشیم و تدارک نکنیم، خود محاسبه مطلوب است.

اگر بدانیم فلان روز، حسینی و فلان روز یزیدی هستیم، بهتر از این است که اصلاً ندانیم یزیدی هستیم یا حسینی.سرانجام ممکن است روزی به خود بیاییم و بخواهیم تدارک کنیم. با توجه به عیوب خویش و اصلاح آن‏ها، فرصت رسیدگی به حساب هر روز خود را نداریم، چه رسد به حساب مردم!

«أَفْضَلُ النّاسِ مَنْ شَغَلَتْهُ مَعایِبُهُ عَنْ عُیُوبِ النّاسِ.» برترین مردم کسی است که پرداختن به عیوب خود، او را از توجّه به عیوب مردم باز دارد. به فکر خود باشیم، خود را اصلاح کنیم اگر به خود نرسیدیم و خود را اصلاح نکردیم، نمی ‏توانیم دیگران را اصلاح کنیم.»

مریم نوریزاده

دعا بکن،ولی اگر اجابت نشد،با خدا "دعوا نکن" و میانه ات به هم نخورد.

چون تو :جاهلی" و او "خبیر و عالم" است.

خدا کاری را اشتباه نکرده که با دعای تو به اشتباهش پی ببرد و آن را درست کند!

بخل هم نورزیده است که با التماس تو دست از بخل بردارد و انچه را که *مصلحت* تو بود ودر اثر بخل نداده بود،به تو بدهد! 1



حاج آقا دولابی رضوان الله علیه



این بنده نداند که چه می باید خواست

داننده تویی آنچه تو دانی آن ده ...



1.مصباح الهدی، ص 355.


و به همراه همان ابر که باران آورد

مهربانی خدا در زد و مهمان آورد

 

باد یک نامه ی بی واژه به کنعان آورد

بوی پیراهنی از سوی خراسان آورد

 

به سر شعر هوای غزلی زیبا زد

دختر حضرت موسی به دل دریا زد

 

چادرش دست نوازش به سر دشت کشید

دشت هم از نفس چادر او گل می‌چید

 

چه بگویم که بیابان به بیابان چه کشید

من به وصف سفرش هیچ به ذهنم نرسید

 

باور این سفر از درک من و ما دور است

شاعرانه غزلی راهی «بیت النور» است

 

آمد اینگونه ولی هر چه که آمد نرسید

عشق همواره به مقصود به مقصد نرسید

 

که اویس قرنی هم به محمد(ص) نرسید

عاقبت حضرت معصومه(س) به مشهد نرسید

 

ماند تا آینهء مادر دنیا باشد

حرم او حرم حضرت زهرا(س) باشد

 

صبح شب می‌شد و شب نیز سحر هفده روز

چشم او چشمه‌ای از خون جگر هفده روز

 

بین سجاده ، ولی چشم به در هفده روز

چشم در راه برادر شد اگر هفده روز

 

روز و شب پلک ترش روضه مرتب می خواند

شک ندارم که فقط روضه ی زینب می‌خواند

 

 سید حمیدرضا برقعی

وفات حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها تسلیت باد

 

۰ نظر ۲۱ بهمن ۹۲ ، ۱۳:۲۹

حسن خلق محبوبترین و ارزشمندترین عمل نزد خدا پس از واجبات الهی است.

  خوشخویی، بر اساس روایات، نه تنها سبب نشاط زندگی فردی و اجتماعی وموجب آبادانی دیار و

فزونی روزی و محبوبیت است ،بلکه موجب نجات آدمی و آمرزش گناهان او و زمینه قرب به پیامبر صل الله علیه و

آله وسلم در روز قیامت و بهره مندی از شفاعت آن بزرگوار است.

  حسن خلق در فرهنگ اسلام از رحمت الهی ریشه میگیرد که خدای مهربان با معرفی پیامبر اکرم صل الله

علیه و آله وسلم به عنوان الگوی برتر حسن خلق ، خطاب به آن گرامی می فرماید: به سبب لطف و رحمت

خدا بود که با آنان نرم خویی و مهربانی کردی و اگر درشتخوی و سخت دل بودی ،قطعا از گرد توپراکنده شده

بودند.

  حسن خلق ،که از فضایل نفسانی است ،با لبخندها و خوشرویی های ظاهری و تصنعی که برای جلب

منافع مادی است تفاوت دارد.

مباحث این بخش در سه محدوده کلی : خوشرویی،خوش گویی و خوش رفتاری دسته بندی شده  که      

امام صادق(ع)  این سه را محدوده حسن خلق  دانسته است.

در اینجا به روایاتی که ارزش ، آثار و پاداش خوش خویی و نیز پیام بد خویی  را مطرح کرده اند اشاره می شود و

بیشتر به احادیثی توجه شده که خوش خویی صنفی را مد نظر قرار داده اند:

ارزش حسن خلق

   رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم  فرمودند :در ترازوی عمل آدمی در روز قیامت ، چیزی برتر از حسن

خلق نهاده نمیشود؛ نیز فرمودند :در ترازوی عمل چیزی سنگین تر از  خلق نیکو نیست.

  امام صادق (ع)فرمود : مومن ،پس از واجبات ، عملی نیکوتر از خوش رفتاری با مردم ، بر خدا عرضه نکرده

است.

آثار خوشرویی

امام صادق (ع)فرمود :نیکی وخوش خویی سرزمین را آباد می کنند و عمر آدمی را می افزاید ؛

همچنین  فرمود: خوشرویی بر روزی می افزاید ؛ نیز فرمودند: خوشرویی باعث جلب دوستی می شود.

 پاداش خوشخویی

1 .   قرب الهی؛

 امیر المومنان (ع)فرمود : هیچ چیز همانند خوش اخلاقی موجب قرب الهی نمی شود..

  از رسول خدا پرسیدند ، بیشترین چیزی که موجب ورود به بهشت می گردد چیست ؟

فرمود: تقوای الهی و خوش اخلاقی .

2 .  قرب به پیامبرصلی  الله علیه و آله وسلم ؛

رسول خدا فرمود: نزدیک ترین شما به من و بهره مندترین شما  از شفاعت من در روز قیامت ،  راستگو ترین،

امانت دارترین، خوش اخلاق ترین و نزدیک ترین شما به مردم است

 3 . پوشش گناهان ؛

امام صادق فرمود : چهار چیز است که در هر کس باشد سبب باز داشتن او از گناه  و کامل شدن ایمانش

می شود.

 4 . دستیابی به پاداش نماز و روزه

  رسول خدا صل الله علیه و آله وسلم فرمود : انسان مؤمن با حسن خلق خویش ب درجه روزه دار شب

زنده دار می شود.

  آثار بدخویی

   رسول خدا صل الله علیه و آله وسلم  فرمود : بد اخلاق، خود را به سختی می اندازد.

  امیر المومنان فرمود: خانواده فرد بد اخلاق از او خسته و بیزار می شوند؛ همچنین فرمود: روزی فرد

بداخلاق تنگ می شود.

  رسول خدا صل الله علیه و آله وسلم فرمود: بداخلاقی عمل را تباه می کند، چنان که سرکه عسل را

تباه میکند

  به رسول خدا صل الله علیه و آله وسلم گفته شد: فلان زن روزها روزه می گیرد و شب ها را به عبادت می پردازد؛

ولی بد اخلاق است و همسایگانش را با زبان می ازارد .  فرمود: در او خیری نیست . او اهل آتش است

 

 منبع : کتاب مفاتیح الحیات ، حضرت آیت الله جوادی آملی ، ص 333 تا336

 

مریم نوریزاده

نفرین افراد با ایمان

اینطور نبود که مطلقاً ائمه و پیغمبراکرم هر معاندی را نفرین کنند. کارهایشان حساب شده بود و حکمت داشت. منظور در اینجا آن کسی بود که انحرافش در جامعه اثر سوء داشته باشد و الّا اگر بلا اثر باشد، اهمیّتی ندارند. میخواستم این را عرض کنم که یکوقت در باب معاند اشتباه نشود که بگوییم ائمه مطلقاً نفرین میکردند، بلکه آنجایی که احساس میکردند در جامعه اثر سوء دارد، اقدام میکردند.


((..
برای بعضی نباید دعا کرد و برای بعضی هم اشکال ندارد، امّا دعای آن‌‌ها دربارة مسلمان‌‌ها مستجاب می‌‌شود و مقبول است. این‌‌ها بحث‌‌هایی در باب دعا است، که مدار مسئله دعا را نسبت به دیگران خیلی وسیع می‌‌کند، به‌‌طوری که آن کسی که برای تو دعا می‌‌کند لازم نیست مؤمن یا مسلمان باشد؛ اصلاً این‌‌طور نیست. آن کسی که برای تو دعا می‌‌کند مشرک یا کافر یا ملحد باشد، فرق نمی‌‌کند.


استکثار: توسعه مدار دعا

عرض کردم، مدار دعا را خیلی توسعه می‌‌دهند و در روایات هم با عنوان «استکثار» مطرح می‌‌کنند؛ یعنی طلب کثرت کردن در دعا، به این معناست که از دیگران درخواست دعا کند.

روایتی است از پیغمبراکرم که دارد:

«
قال رسول‌‌الله(صَلَّی‌‌ اللهُ ‌‌عَلیه‌ ‌وَ ‌‌آلِه‌ ‌و سَلَّم) : اسْتَکْثِرْ مِنَ النَّاسِ مِنْ دَعاءِ الخَیْرِ لَکَ»؛
مسئله دعا برای خودت را زیاد طلب کن به این معنا که از دیگران تقاضا کن.

دعای به خیر برای خود و دیگران، چه دنیوی باشد و چه اخروی. اگر بخواهد برای منحرفین دعا کند، یعنی اگر در انحراف استضعاف باشد، به این معنا که آن فرد مستضعف باشد دعای به خیر کردن اشکال ندارد امّا گفتیم که یک دعا را نمیتواند بکند و آن استغفار نسبت به مشرک و کافر است. امّا راجع به معاندین، اصلاً دعای به خیر نمیتوانیم بکنیم. نفرین کردن آنها چگونه است؟

عرض شد که نسبت به معاند اشکالی ندارد. در اینجا نکتهای را تذکّر بدهم؛ همانطور که گفتم نمیتوانیم راجع به مستضعف استغفار و طلب مغفرت کنیم، از اینطرف هم نفرین، نسبت به معاند مطرح میشود.

نفرین بر منحرفکننده دیگران

آنچه که از آثار یعنی از عمل معصومین(صلواتالله‏علیهماجمعین) در باب نفرینهایی که انجام داده‎‎اند به دستمان میآید، این است که ایشان هر معاندی را نفرین نمیکردند. کسانی که معاند و منحرف بودند و این انحراف، موجب اثرگذاری روی غیر بود را نفرین میکردند. سرّش همان بود که عرض شد و آن اینکه، مستضعفان به اینها گرایش پیدا نکنند.


معاندِ بی ضرر

معاندِ بدبختی که هیچکس هم قبولش ندارد و مترود است باشد، دیده نشده که ائمه نفرینش کرده باشند. کسی که هیچکس قبولش ندارد چه ضرری دارد؟ انحراف او تنها ضرر به خودش میرساند امّا ضرری برای جامعه ندارد. دقّت کنید! اینطور نبود که مطلقاً ائمه و پیغمبراکرم هر معاندی را نفرین کنند.

کارهایشان حساب شده بود و حکمت داشت. منظور در اینجا آن کسی بود که انحرافش در جامعه اثر سوء داشته باشد و الّا اگر بلا اثر باشد، اهمیّتی ندارند. میخواستم این را عرض کنم که یکوقت در باب معاند اشتباه نشود که بگوییم ائمه مطلقاً نفرین میکردند، بلکه آنجایی که احساس میکردند در جامعه اثر سوء دارد، اقدام میکردند.


نفرین افراد با ایمان!

مطلب دوم؛ ما به یک سنخ نفرینهایی از ائمه نسبت به افرادی برخورد میکنیم که اگر از نظر تحقیقی و فنّی ببینیم، متوجّه میشویم که این اشخاص نه معاند بودند و نه منحرف؛ بلکه چه بسا از نظر ایمانی هم از افراد برجسته بودند، ولی نفرین میشدند. مثلاً میبینیم که حضرت، زراره، محمدبنمسلم و سفّانبنیحیی و... را نفرین یعنی دعای به ضرر میکنند.
در ملاء عام هم نفرین میکردند، مثلاً اصحاب نشسته بودند؛ ایشان میفرمودند: اللهم العن کذا... چرا؟
اینطور نیست که هر جا نفرین کردهباشند دلالت بر این است که او انسان بدی بوده و... اصلاً اینطور نیست.



نفرین برای حفظِ جانِ یاران

به زندگی ائمه که نگاه میکنیم، میبینیم ایشان در موقعیتهای حکومتیای قرار میگرفتند که گاهی زمامداران درصدد کشف و شناسایی یاران و اصحاب ایشان بودند تا یا حبسشان کنند و یا آنها را بکشند. ائمه برای حفظ جان یارانشان، آنها را هم در ملاء عام و هم در مجلسی که میدانستند از جاسوسانِ حکومت وجود دارند نفرین میکردند. چون جاسوسان گزارش میدادند که:

من خدمت ایشان بودم و آنجا مثلاً زراره یا محمدبنمسلم یا آنهایی که از اصحاب بودند را لعن کردند. همین نفرین موجب میشد که آنها جانشان حفظ شود. البته باید اشاره کنم، روایاتی داریم که اصحاب را مدح کردند. هم ذمّ داریم و هم مدح. اینها بحثهای فنّیای است که اهلش در تعارضات بین روایات جمع میکنند.
غرضم این است که هر لعنی دلالت بر این نمیکند که آن فرد مبغوض بوده و از معاندین است. نمیتوانیم این کار را بکنیم که از نفرین، عنادِ طرف را بخواهیم کشف کنیم.

مریم نوریزاده

توصیف پیامبر رحمت در کلام مولا علی( علیهما السلام)
امام علی علیه السلام فرمود : او خاتم پیامبران است. بخشنده ترین مردم بود، سعه صدرش از همه بیشتر (پرحوصله ترین مردم) و راستگوترین و پایبندترین آنان به عهد و پیمان. از همه نرمخوتر بود و رفتارش بزرگوارانه تر. هر کس بدون سابقه قبلی او را می دید، هیبتش او را می گرفت و هر کس با او معاشرت می نمود و او را می شناخت دوستدارش می شد و هر کس می خواست او را وصف کند، می گفت: نظیر او را در گذشته و حال ندیده ام

امام علی علیه السلام : وَ هُوَ خاتَمُ النَّبیّینَ، أَجوَدُ النّاسِ کَفّا و َاَرحَبُ النّاسِ صَدرا و َأَصدَقُ النّاسِ لَهجَةً و َأَوفَی النّاسِ ذِمَّةً و َأَلیَنُهُم عَریکَةً وَ أَکرَمُهُم عِشرَةً مَن رَآهُ بَدیهَةً هابَهُ و َمَن خالَطَهُ مَعرِفَةً أَحَبَّهُ یَقولُ ناعِتُهُ: لَم اَرَقَبلَهُ و َلا بَعدَهُ مِثلَهُ؛

بحارالأنوار(ط-بیروت) ج16، ص190

مریم نوریزاده

تو آمدی و کوچه های مدینه را باران شکوفه پوشاند؛ آمدی و آینه ها، به پابوسی ات، آب های جهان را به انعکاس برخاستند. آمدی، تو یازدهمین چراغ پرفروغ ولایت باشی.

ولادت امــــام حسن عسکری(علیه الســــلام) مبارک باد.

امام حسن عسکری(علیه الســــلام)می فرمایند:
قلب احمق در دهــــان او و دهان حکیم در قلب اوست.

۰ نظر ۱۹ بهمن ۹۲ ، ۱۵:۰۰

در این بازار اگر سودیست با درویش خرسند است....خدایا منعمم گردان به درویشی و خرسندی...


روزی یک فرد ساده دل و بی سواد به محضر حضرت آیت الله بروجردی (ره) رسید، دید هر کسی به ایشان می رسد از کلمات عربی قلمبه سلمبه استفاده می کند مانند: «صبحکم الله بالخیر، سلمکم الله»، «اسعدالله ایامکم» و ... این مرد ساده هم که خواست کم نیاورد، گفت: «خسر الدنیا و الاخره!»اطرافیان شروع به خنده کردند که اگر بلد نیستی حرفی بزرگ تر از دهانت نزن!
اما مرحوم بروجردی شروع به گریستن کرد. عرض کردند: آقا چرا خودتان را ناراحت می کنید. یک آدم بی سواد حرفی زده اعتنا نکنید.ایشان فرمود: شما نمی فهمید. چه بسا خداوند می خواست به وسیله این مرد مطلبی را به من برساند و آن اینکه در این تعارفات بی خود و تعریف و تمجیدها گیر کرده ام، اما در واقع، هم در دنیا و هم در آخرت جزو زیانکاران هستم.

سخن ـشان راست

پوشش ـشان میانه روی

راه رفتن ـشان با تواضع و فروتنی

خدا در جان ـشان بزرگ

و دیگران کوچک مقدار...

تن هایشان لاغر

درخواست هایشان اندک

نفس˚ شان عفیف و دامنشان پاک

قلب ـشان خاشع

نفس˚شان قانع

خوراک ـشان کم

کار ـشان آسان

دین ـشان حفظ شده

خشم ـشان فروخورده

گفتار ـشان نرم

مردم به خیرشان امیدوار

و از آزارشان در امان

در سختی ها آرام

در ناگواری ها بردبار

در خوشی ها سپاسگزار

.

.

.

و وقتی امام علی علیه السلام به اینجا رسید، همّام ناله ای زد و جان سپرد...

 

+ سی و پنج سال پر فراز و نشیب از انقلاب مان گذشت و وقتی ظهر پای اخبار ساعت 14 این تصویر رهبر را دیدم فرازهای خطبه امام در ذهنم نقش بست و اشک از چشمانم...

+ اللهم عجّل لولیّک الفرج



اللّهمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد وَ عَجِّل فَرَجَهُم

یکی از امتیازات مهم دین الهی آن است که با فطرت آدمی منطبق است.

قرآن کریم به زیبایی به این مطلب اشاره می کند:

«فَأقِم وَجهَکَ لِلدّینِ حَنیفاً فِطرَهَ اللهِ الَّتی فَطَرَهَ اللهِ النّاسَ عَلَیها لاتَبدیلَ لِخَلقِ اللهِ ذلِک الدّینُ القَّیِّم»

پس به آیین خالص پروردگار روی آورد. این فطرتی است که خداوند انسانها را برآن آفریده؛ دگرگونی در آفرینش الهی نیست؛ این است آیین استوار.

در این آیه پروردگار از آدمی می خواهد روی به سوی آیین خالص الهی کند. این است آن فطرت و سرشت که خداوند انسانها را بر آن آفریده است و هیچ دگرگونی در آن نیست.

همان کسی که انسان را آفریده احکام الهی را مطابق با فطرت او بیان کرده است، همانند دستگاهی صنعتی که معمولاً دفترچه راهنمایی دارد و نحوهء استفاده از آن را توضیح می دهد. دین خدا هم مانند دفترچه راهماست که اگر مطابق آن عمل شود نتیجهء آن رسیدن به رستگاری است.

احکام الهی در تمام قرون و اعصار بدون تغییر ثابت می ماند، چون فطرت انسانی همواره ثابت است. مردم و افکار و عقاید آن در طول زمان فراز و نشیب دارند، گاهی به راست می روند و گاهی به چپ گرایش می یابند. گاهی به دنبال یک تفکر می روند و گاهی با شدت آن را رد می کنند.

به طور کلی حساسیت هایی که با فطرت بشری سازگار نباشد گذراست و دوامی ندارد. مکاتب و آیینهایی که دستاورد بشری است روزی به میدان می آید و از چند صباحی به کنار می رود، اما احکام خدا چون مطابق با فطرت است کهنه نمی شود مگر آن که فطرت آدمی زنگار بندد.

یکی از امور فطری شرم و حیاست. حیا به معنای پروا داشتن است به طوری که دیگران از انسان چیزی را نبینند که ناخوشایند باشد.

حیای خاص در خانواده و در مورد روابط خصوصی میان همسران مطرح می شود. بحث حیا در خانواده از مباحث مهم تربیتی به شمار می رود. خانواده نخستین مکان برای آموزش فرزندان است تا بیاموزند در همه ی جهات مثل کلام و رفتار و پوشش حیا و شرم را در زندگی به کار بندند. در این مسائل مربوط به عفاف و مسائل جنسی نیازمند رعایت های جدی است

انواع حیا

شرم و حیا را از یک منظر می توان به دو نوع عام و خاص تقسیم کرد. حیای عام عبارت است از شرم و حیای لازم در اجتماع و حیای خاص عبارت است از شرم و حیای لازم در خانواده.

حیای عام: در مسائل عمومی مطرح می گردد. برای مثال انسان در برابر فرد بزرگی از انجام کاری شرم می‌کند؛ زیرا آن کار یا دون شأن خود اوست و یا در شأن طرف مقابل نیست. این نوع از حیا در روابط اجتماعی نمود می‌یابد، به ویژه در ارتباط با جنس مخالف؛ چه باید توجه داشت که حفظ شرم و حیا در برخورد با جشن مخالف از دستورات شریعت است و کسی حق ندارد گام در حریم دیگری نهد.

امّا حیای خاص در خانواده و در مورد روابط خصوصی میان همسران مطرح می شود. بحث حیا در خانواده از مباحث مهم تربیتی به شمار می رود. خانواده نخستین مکان برای آموزش فرزندان است تا بیاموزند در همه ی جهات مثل کلام و رفتار و پوشش حیا و شرم را در زندگی به کار بندند. در این مسائل مربوط به عفاف و مسائل جنسی نیازمند رعایت های جدی است.

حیا

در محیط خانواده و میان اعضای آن باید حریم عفاف و حیا مراعات گردد، حتی در بیان الفاظ هم باید دقت گردد که سخنان با معیار حیا بیان گردد. پدر و مادر موظفند مسائل مربوط به بلوغ را به فرزندان خود که در آستانه ی بلوغند، آموزش دهند اما این آموزش باید با انتخاب الفاظ مناسب و با کنایه و اشاره باشد.

قرآن کریم بحث حیا در خانواده را با ظرافت خاصی بیان می کند:

«یا اَیُّهَا اَّذینَ آمَنُوا لِیَستَأدِنکُمُ الَّذینَ مَلَکَت اَیمانُکُم وَ اَّذینَ لَم یَبلُغُوا الحُلُمَ مِنکُم ثَلاثَ مَرّاتٍ مِن قَبلِ صَلاهِ الفَجرِ وَ حینَ تَصَعُونَ ثِیابَکُم مِن الظَّهیرَهِ وَ مِن بَعدِ صَلاهِ العِشاءِ ثَلاثُ عَوراتٍ لَکُم»

ای اهل ایمان باید که از شما اجازه بگیرند کنیزان و فرزندان زیر سن بلوغ شما در سه موقع، قبل از نماز صبح و هنگامی که لباسهایتان را از تن بیرون می کنید و بعد از نماز عشا این سه برای شما زمان محدودیت حساب می شود.

در این آیه بیان می گردد که بچه های زیر سن بلوغ در صوتی که خواستند وارد اتاق یا خلوت شما شوند در این سه زمان باید اجازه بگیرند پس معلوم می شود که باید به آنها آموزش داده شود که سرزده وارد اتاق نشوند.

به طور خلاصه در خصوص فطری بودن و اجرای حیا چه در جامعه و چه در خانواده توجه به دو نکته ضروری است: اول این که باید از این نیرو و حس فطری نگهداری شود و دوم این که در انجام رفتارها باید دقت لازم مبذول گردد زیرا مۆدبانه بودن یا نبودن رفتارها حکایت از میزان حیای فرد دارد.

 

اهمیت حیا

مسأله ی حیا و شرم، هم از نظر عقلی و هم از نظر نقلی جایگاه مهمی دارد. عقلانی بودن شرم و حیا و اهمیت آن بر هیچ کس پوشیده نیست. شرم و حیا در روایات اسلامی از جایگاه بالایی برخوردار است و تعداد فراوانی روایت در این خصوص وجود دارد؛ برای نمونه چند روایت از حضرت علی (علیه السلام) نقل می کنیم؛

امام علی (علیه السلام):

«کَثرَهُ حَیاءِ اَلرَجُلِ دَلیلُ ایمانِهِ»

کثرت حیای آدمی دلیل ایمان اوست.

امام علی (علیه السلام):

«سَبَبُ الحَیاءِ العِفَّهُ»

ارمغان عفت و پاکدامنی شرم و حیاست.

امام کاظم (علیه السلام) می‌فرماید: «پرده شرم و آزرم میان خود و برادرت را برندار و مقدارى از آن را باقى گذار، زیرا برداشتن آن، برداشتن حیاست»

امام علی (علیه السلام):

«اَحسَنُ مَلابِسِ الدّینِ الحَیاءُ»

زیباترین لباسهای دین حیاست.

عفاف بدون حیا معنا ندارد. عفاف انسان را به معنویت و قداست می رساند. روزی فردی خدمت حضرت رسول (صلی الله و علیه وآله) رسید و گفت: یا رسول الله مرا موعظه فرمایید.

حضرت فرمودند:

لا تَغضَب قَظُّ فَاِنَّ فیهُ مُنازَعَهَ رَبِّکَ

هرگز خشمگین مشو که در آن منازعه با پروردگار است.

گفت: زِدَنی یا رَسولَ الله

بیشتر بفرمایید.

اِیّاکَ وَ ما تَعتَدِرُ مِنهُ فَاِنَّ فیهَا الشِّرکَ الخَفِّیِ

از آنچه باید برایش عذرآوری پرهیز کن که در آن شرک خفی است.

گفت: زِدنی یا رَسولَ الله

بیشتر بفرمایید.

صَلِّ صَلاهَ مُودعٍ فَاِنَّ فیها الوُصلَهَ وَالقُربی

چون نماز می‌خوانی چنین بنگار که واپسین نماز توست که در آن قرب است.

گفت: زِدَنی یا رَسولَ الله

بیشتر بفرمایید.

اِستَحیِ مِنَ اللهِ استِحیاءَکَ مِن صالِحی جیرانِکَ فَاِنَّ فیها زیادَهَ الیَقینِ

ایمان

از خداوند حیا داشته باشد چنان که از بهترین همسایه ات حیا می کنی؛ زیرا که آن بر یقین می افزاید.

همان طور که انسان مراقب است که حرمتش در میان همسایگان شکسته نشود و هیچ نمی خواهد که آنها از او کاری را ببینند که موجب سرشکستی او بشود به فرمودهء حضرت با حیا کردن از خداوند می توان به یقین بیشتر دست یافت و البته بالاترین درجهء ایمان یقین است.

بنابراین همان گونه که از حضور دیگران شرم می شود و برخی از کارها انجام نمی گردد، باید ازمحضر الهی شرم کرد و از انجام معاصی پرهیز کرد. چطور می شود که در حضور پروردگار به گناه تن داد؟ اهل خدا در خلوت مراقبتهای جدی به خرج می دهند چون محضر پروردگار را کاملاً درک می کنند.

 

علل بی‌حیایی

هر چند گفته شد که حیا در انسان، امری فطری است اما علل و عواملی او را از این امر فطری دور می‌سازد، که در این‌جا به بعضی از آنها اشاره می‌کنیم:

1 - حرمت شکنی: امام کاظم (علیه السلام) می‌فرماید: «پرده شرم و آزرم میان خود و برادرت را برندار و مقدارى از آن را باقى گذار، زیرا برداشتن آن، برداشتن حیاست.»(اصول کافی، ج 2، ص 672)

اگر در جامعه مرزها و حریم‌ها معیّن نباشد و هر کس به خود اجازه دهد وارد حریم دیگران شود، به تدریج بی‌حیایی در جامعه رواج پیدا می‌کند. صمیمیت و خودمانی شدن در جای خود امری پسندیده است اما اگر به افراط کشیده شد، حرمت‌ها شکسته می‌شود. در اسلام جایگاه هر کس تعریف شده است. پدر و مادران نباید پرده شرم میان خود و فرزندان را بردارند و حرف‌هایی بزنند که ارزش آنان را نزد فرزندانشان پایین آورد. همین‌طور فرزندان نیز باید حرمت والدین را نگه دارند و از گفتار یا عملی که حمل بر بی‌حیایی می‌شود پرهیز کنند. هر چند ارتباط نزدیک فرزندان با پدر ضروری است، اما اسلام به آنها سفارش کرده که او را به نام صدا نزنند. این نکته مهمی است که گاهی از آن غفلت می‌شود.

داستان احترام حضرت علی (علیه السلام) به مهمان خود و شستن دست او پس از سرو غذا و واگذار کردن شستن دست پسر مهمان به فرزندش محمد، نشان دهنده رعایت و پاسداشت حرمت‌هاست و به ما می‌آموزد که جای‌گاه هر کس باید محترم شمرده شود تا حیا و شرم در بین افراد ماندگار شود.

در روایتی، امام سجاد (علیه السلام) از گناهان خاصی نام برده که پرده‌ها را می‌درد و موجب بی‌حیایی می‌شود. این گناهان عبارت‌اند از: شراب خواری، قمار بازی، رد و بدل کردن سخنان لغو، شوخی خارج از نزاکت برای خنداندن مردم، عیب دیگران را بیان کردن و هم‌نشینی با مردمان بد نام

2 - درخواست غیر ضرور از مردم: گرچه مشکلات زندگی گاهی آدمی را به درخواست از دیگران وا می‌دارد اما تا ضرورت ایجاب نکند نباید دست نیاز به سوی دیگران دراز کرد، چون به تدریج حیا از آدمی رخت بر می‌بندد. امام صادق (علیه السلام) می‌فرماید: «دست نیاز به سوى مردم دراز کردن، عزت را سلب مى‏کند و حیا را مى‏برد.»(همان، ص 148)

البته موارد اضطرار از این قاعده مستثناست.

3 - پرحرفی: یکی از عوامل بی حیایی، زیاد سخن گفتن است. امام علی (علیه السلام) می‌فرماید: هر که زیاد حرف زد، راه خطا بسیار پویید و آن‌که بسیار خطا کرد، شرم او اندک شد و آن‌که شرمش کم شد، پارسایی‌اش کم گردد و آن‌که پارسایی‌اش اندک شد، دلش مُرد. (نهج البلاغه، قصار 349)

4 - شراب‌خواری: امام رضا (علیه السلام) حکمت تحریم شراب را از بین رفتن عقل و حیا دانسته و فرموده‌اند: خداوند متعال شراب را حرام فرمود، زیرا شراب تباهی می‌آورد، عقل‌ها را در شناخت حقایق، باطل می‌کند و شرم و حیا را از چهره فرد می‌زداید. (فقه الرضا، ص 282)

5 - معصیت خدا: یکی از آثار گناهان، دریدن پرده‌های اجتماعی و بی‌حیایی است. امام صادق (علیه السلام) می‌فرماید: «از براى خداى متعال بر بنده با ایمانش چهل پرده است که هر گاه گناهى بزرگ انجام دهد، یکى از آن پرده‏ها برداشته مى‏شود.»(اختصاص مفید، ص 220)

در روایتی، امام سجاد (علیه السلام) از گناهان خاصی نام برده که پرده‌ها را می‌درد و موجب بی‌حیایی می‌شود. این گناهان عبارت‌اند از: شراب خواری، قمار بازی، رد و بدل کردن سخنان لغو، شوخی خارج از نزاکت برای خنداندن مردم، عیب دیگران را بیان کردن و هم‌نشینی با مردمان بد نام. (معانی الاخبار، ص 270)

مریم نوریزاده